سفر به سرزمینی در شرقِ دور
در کشور کره شمالی که من چند سالی وابسته نظامی ایران در آن کشور بودم، وزارتخانهای با نام نیروهای مسلح وجود دارد که رئیس آن وزارتخانه بعد از رهبر کره شمالی قدرتمندترین فرد آن کشور است. زیرنظر این وزارتخانه 19 سپاه تشکیل شده است و پایگاههای دریایی و هوایی هر منطقهای به طور مستقیم با سپاه آن منطقه کار میکنند. آنها همچنین وزارتخانهای به نام صنایع دفاعی دارند که این نشان از تاکید بر تولید تجهیزات نظامی با اتکا بر توان داخلی دارد. کره شمالی در رابطه با تسلیحات به خصوص در حوزه بازدارندگی که مصداق آن موشک است به ما کمکهایی کرده است.
کره شمالی در جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی در سال 1967، 14 خلبان به همراه 14 جنگنده به مصر فرستاد تا علیه رژیم صهیونیستی بجنگند که البته تعدادی از آنها نیز در همان جنگ کشته شدند. پس از جنگ کرهایها موشک اسکاد A و B را از اعراب هدیه گرفتند و این زیربنای صنعت موشکی آنها شد.
آن کشور ایدئولوژی به نام «جوچه» دارد. جوچه به زبان فارسی یعنی خوداتکایی. 16.5 درصد زمینهای این کشور قابل کشت و باقی جنگل و کوهستان است و مواد غذاییشان از همین مقدار درصد زمینهای قابل کشت تهیه میشود و گاهی وقتها وضعیتی به وجود میآمد که جیره غذایی هر نفر به 150 گرم در روز میرسید و این قانون برای همه یکسان بود. به طور مثال یک بار که به دیدار وزیر نیروهای مسلح رفتم، گرسنگی را در چهرهی او دیدم.
در کشور کره شمالی قانون برای همه یکسان است و هرکسی که مرتکب اشتباهی بشود، مجازات میشود و هیچ فردی از این امر مستثنی نیست. برادر یکی از مسئولان ارشد این کشور در نیجریه سفیر بود و به سفرا امر کرده بودند که هر کشوری به ما رای منفی و ممتنع در مجامع جهانی بدهد، نباید در جشنهای ملیشان شرکت کرد. آن سفیر در مراسم جشن ملی نیجریه شرکت کرده بود. او را به کشور بازگرداندند و به همراه خانوادهاش به اردوگاه سازندگی فرستادند.
این نکته را بگویم که آنها زندان ندارند و به جای آن، اردوگاه سازندگی دارند و هر فردی اشتباه کند به همراه خانوادهاش به آن اردوگاه تبعید میشود. معلوم هم نیست که چند سال در آنجا میمانند. سه سال که ماندند، ایدئولژیستها که همان متخصصان جوچه هستند، به سراغ آن ها میروند و گفتوگویی با آنان انجام میدهند. اگر ضمن انجام کار سخت مبانی اعتقادیشان تقویت شده باشد، به جامعه برمیگردند، در غیر اینصورت به مدت 8 سال دیگر در آن اردوگاه میمانند. علاوه بر آن سفیر، بسیاری از مسئولان بلندپایه آن کشور که مرتکب اشتباه شده، به آن اردوگاهها تبعید شدهاند.
کره شمالیها به صورت اختصاصی رادیو ندارند و رادیو از طریق بلندگو در مزارع، کارخانهها و... برایشان پخش میشود. معاون وزیر امور خارجه چند بار از رادیو به صورت شخصی استفاده کرده بود که به اردوگاه تبعید شد. رهبر کره شمالی با همه یکسان برخورد میکرد.
جوچه ترکیبی از ایدههای کمونیسم، اومانیسم و ناسیونالیسم است. علاوه بر این برای سنتهای فرهنگی خود نیز بسیار اهمیت قائل میشوند. به طور مثال مردها نسبت به زنان خود بسیار غیرتی هستند. هیچ اقدامی علیه عرف جامعه انجام نمیدهند.
در کره شمالی مدت سربازی بین 4 تا 8 سال است که این بستگی به نیروی محل خدمت دارد و اگر کسی خوب خدمت کند، یکی دو سال تشویقی میگیرد تا بیشتر در خدمت بماند. در آن کشور آدمها دو دستهاند؛ یا عضو نیروهای مسلح یا عضو گارد سرخ (ارتش سرخ) هستند. گارد سرخ چیزی شبیه بسیج خودمان است. آن وقتی که من آنجا بودم، کره شمالی بیش از 7 میلیون گارد سرخی داشت. نیروهای گارد سرخ بسیار ورزیده و نظامی هستند. ما گاهی به تماشای رزمایشهای آنها مینشستیم. به طور مثال یک فرد لاغر اندام عرض یک رودخانه خروشان را در مدت زمانی کوتاه طی میکرد.
کره شمالی برای اینکه افراد به این وضعیت برسند به نظم اجتماعی، خانوادگی و نظامی بسیار اهمیت میدهد. لذا مشاهده میکنید که در این کشور پلیسی وجود ندارد و تنها ماموران راهنمایی و رانندگی فعالیت دارند. ضمن اینکه شهرداری هم ندارند و همه در تمیزی و نگهداری اماکن عمومی موظف هستند و شما زبالهای نمیبینید که بر روی زمین به جا مانده باشد. در آنجا مناطق تقسیم و آمایش ملی نیز انجام شده است.
در کره شمالی محدودیتهای بسیاری وجود دارد؛ به طور مثال هر فرد برای تردد میان شهرها و جابجایی باید از دولت اجازه بگیرد. کره شمالی به مثابه یک پادگان بزرگ نظامی است که بیش از 3 میلیون نفر عضو دارد.
امکان خروج از کشورشان بسیار محدود است و کسانی که به بیرون میروند تحت نظر هستند و سپس برمیگردند. نکته جالبی هم که باید بیان بکنم این است که کره شمالیها به یادگیری زبانهای مختلف بسیار اهتمام دارند؛ درصورتی که تعاملاتشان بسیار کم است. به طور مثال من یک بار نیاز به چند نفر آشنا به زبان فارسی داشتم که 130 نفر برایم آوردند. این تعداد در بین آن جمعیت چند میلیونی برای من بسیار تعجب برانگیز بود. برخیشان در دانشگاه تهران دوره زبان و ادبیات فارسی را گذرانده بودند.
فرهنگ کره شمالیها و کره جنوبیها بسیار به هم نزدیک است، اما کره جنوبی در مسیر غرب برای توسعه قرار گرفت. صهیونیستها، کره جنوبی در مقابل کره شمالی و آلمان غربی در مقابل آلمان شرقی را به عنوان نمادهای قدرت غرب در برابر شرق انتخاب کردند. این توسعه نیز با هدف سقوط شرق بوده است.
در کشور کره شمالی آدمها خودرو شخصی ندارند و خودروها دولتی هستند، علیرغم اینکه خیابانهایشان بسیار وسیع هستند. این خیابانها و اتوبانها نیز به گونهای خوب ساخته شده است که خرابی در آن نمیبینید. این کار هم توسط آن اردوگاه سازندگی انجام شده است. این معابر با پتک و دست ساخته شدهاند. همچنین در دل کوه نمایشگاه و انباری از تجهیزات خود دارند که بازدید از آن یک هفته به طول میانجامد و این کار با دست و نه با دستگاههای مکانیکی انجام شده است. ضمن اینکه تمام پناهگاهها و فرودگاههایشان زیر کوه است و جنگندههایشان باید با دقت بسیار زیادی بلند شوند تا به کوه برخورد نکنند.
متروی کره شمالی نیز عمیقترین متروی دنیا است چرا که 110 متر زیر زمین است. در روزهای نخستی که به کره شمالی رفته بودم، یک روز تمرین پدافند غیرعامل در آن کشور بود که من بیاطلاع بودم. صبح که از خانه بیرون آمدم، یک نفر هم در شهر نبود. من متعجب و نگران شدم. به سفارت که رفتم، گفتند امروز، روز اجرای تمرین پدافند غیرعامل است. همهی مردم بدون استثنا به درون مترو رفته بودند.